درمخیدنلغتنامه دهخدادرمخیدن . [ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) مخیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). درمجیدن . برمجیدن . خزیدن : سبک نیک زن سوی چاکر دویدبرهنه به اندام من درمخید . رودکی .رجوع به مخیدن شود.