درمسةلغتنامه دهخدادرمسة. [ دَ م َ س َ ] (ع مص ) خاموش شدن . (از منتهی الارب ). ساکت شدن . (از اقرب الموارد). || پنهان کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
درمشیلغتنامه دهخدادرمشی . [ دِ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به دِرَمشان . (یادداشت مرحوم دهخدا از حدود العالم ). رجوع به درمشان شود.
درمشی شاهلغتنامه دهخدادرمشی شاه . [ دِ رَ ] (اِخ ) نام مهتر ناحیت درمشان به گوزگانان . (از حدود العالم ). رجوع به درمشان شود.