دستاک 2racketواژههای مصوب فرهنگستانابزاری ورزشی متشکل از دسته و صفحهای معمولاً گرد یا بیضی برای ضربه زدن به توپ یا پرتوپ متـ . راکت
دستاقلغتنامه دهخدادستاق . [ دُ ] (ترکی ، ص ، اِ) بندی و محبوس . (آنندراج ). محبوس . در قید. در زنجیر. (ناظم الاطباء) : شدم دستاق ترک روز و شب در خانه ٔ زینی تبسم حقه ٔ لعلی تغافل عشوه آئینی . فطرت (از آنندراج ).ز هیبت تو نموده ست دس
دِسْتَکْ دِسْتَکْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی کار کردن ، مداومت در کار ، استمرار در فعالیت ، زحمت کشیدن ، تلاش بی وقفه ، کار یَدی ، کارگری ، حمالی کردن