لغتنامه دهخدا
دست فروش . [ دَ ف ُ ] (نف مرکب ) دست فروشنده . چرچی . پیله ور. آنکه کالا را به دست گرفته در کوچه و بازار بفروشد. (آنندراج ). خرده فروش و پیله وری که متاع خود را به هر قدری که مشتری بخواهد اگرچه خیلی کم باشد بفروشد. (ناظم الاطباء). آنکه پاره ای کالاها بر دست در کویها و بازارها