دعنکرلغتنامه دهخدادعنکر. [ دَ ع َ ک َ ] (ع ص ) نعت است از ادعنکار. (منتهی الارب ). کسی که ناگاه به بدی پیش آید. (ناظم الاطباء). آغاز کننده ٔ بدی بر دیگران . (از اقرب الموارد). دعنکران . و رجوع به دعنکران شود.
دعنکرانلغتنامه دهخدادعنکران . [ دَ ع َ ک َ ] (ع ص ) به معنی دعنکر است . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به دعنکر شود.
دعنکرانلغتنامه دهخدادعنکران . [ دَ ع َ ک َ ] (ع ص ) به معنی دعنکر است . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به دعنکر شود.
مدعنکرلغتنامه دهخدامدعنکر. [ م ُ ع َ ک ِ ] (ع ص ) سیل ناگاه پیش آینده . || ناگاه به بدی پیش آینده . (آنندراج ). آغازنده به فحش و بدگوئی . (ناظم الاطباء).