دورهای بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان نظم دروقوع و تکرار آن، فصلی بودن، توالی، ترتیب، نظم، تناوب▼، مداومت، تداوم، پیوستگی، استمرار، یکنواختی، ثبات، گردش، چرخش، سیر، گردش، نوسان
دادههای دایرهایcircular dataواژههای مصوب فرهنگستاندادههایی چرخهای که جهتها مقادیر آنها به شمار میآیند
دورة آزمایشی سمعکhearing aid trial periodواژههای مصوب فرهنگستاندورهای معمولاً سیروزه که در آن کاربر بهصورت آزمایشی از سمعک جدید بهمنظور مشخص شدن سودمندی آن استفاده میکند
قطاع دایرهsector of a circleواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از دایره محدود به دو شعاع و کمانی که انتهای آن دو شعاع را به هم پیوند میدهد متـ . قطاع دایرهای circular sector
دورهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ای، موسمی، مربوط بهزمان یا زمانه خاص، فصلی، ساعتی، ماهانه، ماهیانه، سالانه، دوسالانه، بیینال روزمره، تکراری، مکرر، روتین، ادواری، عادی، مانوس همیشگی، ابدی شبانهروزی دارای عمر معین، یکروزه، یکساله
بازرسی دورهایperiodic inspection, routine inspection, routine checkواژههای مصوب فرهنگستانبازرسی تجهیزات هواگرد یا شناور یا خودروهای سبک و سنگین زرهی براساس فواصل جدول زمانی، فارغ از کارایی وسیلة مورد نظر
رأیگری میاندورهایby-electioneeringواژههای مصوب فرهنگستانتلاش فعالانه به نفع یک نامزد یا حزب در انتخابات میاندورهای
روش دورهایrhythm methodواژههای مصوب فرهنگستانپرهیز از نزدیکی محافظتنشده در روزهای باروری هر فرد متـ . روش دورۀ ایمن safe period method
رویش دورهایperiodic incrementواژههای مصوب فرهنگستانرویش درخت یا توده در طول مدت معین که معمولاً ده یا بیست ساله است
رویش سالانۀ دورهایperiodic annual increment, PAIواژههای مصوب فرهنگستانرویش درخت یا توده در یک دورۀ زمانی معین که بر طول دوره، برحسب سال، تقسیم میشود