دورکوچlong-distance migrationواژههای مصوب فرهنگستانالگویی از مهاجرت در عرض جغرافیایی که در آن، برخلاف مهاجرت راهنزدیک، گونهای که در نواحی معتدل یا سردسیر زادآوری کرده است، به نواحی گرمسیری یا نیمهگرمسیری کوچ میکند متـ . مهاجرت راهدور
دورکیلغتنامه دهخدادورکی . [ ] (اِخ ) شعبه ای از هفت لنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). یکی از شعب طایفه ٔ هفت لنگ از ایل بختیاری است . (یاد داشت مؤلف ).
دورکاویremote sensingواژههای مصوب فرهنگستانجمعآوری و پردازش و به کارگیری اطلاعات کمّی و کیفی از جسم بدون تماس با آن از راه دور متـ . سنجش از دور
مفصلخشکانی دورقاپیpantalar arthrodesisواژههای مصوب فرهنگستانجوش دادن مفصل مچ پا و زیرقاپی به یکدیگر بهطوریکه تودهای واحد تشکیل دهند؛ این عمل معمولاً در مفصلآْماس شدید مچ و پشت پا انجام میشود