دوشوانلغتنامه دهخدادوشوان . (اِ مرکب ) (مرکب از: «دوش » + «وان » = بان ) دوشبان . سینه بند آهنین که در روز جنگ پوشند. محافظ دوش . || شکم بند. (ناظم الاطباء).
بارون دوسونلغتنامه دهخدابارون دوسون . (اِخ ) مؤلف «تاریخ مغول از چنگیز تا تیمور» . رجوع به تاریخ ادبیات برون ج 4 ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 107 و ج 3 ترجمه ٔ حکمت ص 13 ش
آزمایش دیویسون ـ گِرمِرDavison-Germer experimentواژههای مصوب فرهنگستانآزمایشی که در آن نقش پراش حاصل از عبور الکترونها از بلوری مانند بلور نیکل یا روی به نمایش درآید
دوشاهینلغتنامه دهخدادوشاهین . [ دُ ] (اِ مرکب ) دسته ٔ ترازو. (ناظم الاطباء). || (اِخ ) کنایه از نسر طایر و واقع است . (آنندراج ). یکی از اشکال فلکی که نسرطایر و چنگ رومی باشد. (ناظم الاطباء).