ددکیگلغتنامه دهخداددکیگ . [ دِ دِ ] (اِخ ) (یولیوس ویلهلم ریشارد...) (1831- 1916 م .) ددکینگ ریاضی دان آلمانی . از شاگردان گاوس بود. کارهایش در مبانی حساب و آنالیز تأثیر عمیقی در فکر ریاضی داشته است . در رساله ٔ اتصال و اعداد
دادکلغتنامه دهخدادادک . [ دَ ] (اِ) لَلَه . (جهانگیری ). اتابک . (انجمن آرا). مقابل «دادا» و «دَدَه » پیرغلام قدیمی باشد. (برهان ). پیرغلام کهن : تو آن نازنینی که درمهد فطرت روان دایگان برتر از عقل و دادک . اثیراخسیکتی (از انجمن آرا)<b
دادکفرهنگ فارسی عمید۱. دادا؛ دده؛ خدمتکار پیر.۲. رئیس عدالتخانه؛ دادبیگ: ◻︎ همه بادش ز حاجب وز امیر / همه لافش ز دادک وز وزیر (سنائی: لغتنامه: دادک).