ذخیرۀ جاreservationواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری جا در هواپیما از طرف شرکت هواپیمایی براساس درخواست مسافر
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است ونوعی از خرما را بدانجا نسبت دهند. (مراصدالاطلاع ).
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (ع اِ) الفغده . چیز الفنجیده . پستا. نهاده . برنهاده .یخنی . بئرة. بؤرة. بئیرة. پس انداز. پس اوکند. پس افت . پس افکند. ذُخر. پس انداز. اندوخته . پستائی . چیز نهان کرده . آنچه نگاهداشته شود برای روزی . آن چیز که نگاهداشته شود که وقتی بکار آید. یخنی نهان کرده
ذخیرهفرهنگ فارسی عمیدهر چیزی که برای روز مبادا نگه دارند؛ آنچه آماده سازند برای وقت حاجت؛ پسانداز؛ اندوخته؛ ستنج.
خدمات ذخیرۀ جای بارcargo booking serviceواژههای مصوب فرهنگستاناختصاص فضای مناسب یا ظرفیت معینی به محمولهای خاص در برنامۀ حمل کالا که معمولاً ازطریق نمایندگی کشتیرانی انجام میشود
سامانۀ رایانهای اطلاعات و ذخیرۀ جاcomputer information and booking systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای الکترونیکی که درضمن فراهم ساختن امکان ذخیرۀ جا، اطلاعات مربوط به نحوۀ دسترسی به خدمات گردشگری و قیمت آنها را به کاربران ارائه میکند