ذوحلغتنامه دهخداذوح . [ ذَ ] (ع مص ) سخت رفتن . (منتهی الارب ). رفتار درشت و عنیف . السیرالعنیف . (تاج المصادر بیهقی ). || گرد آوردن گوسفندان و مانند آن .
دپوچهلغتنامه دهخدادپوچه . [ دَ چ َ / چ ِ ] (اِ) زلو. علق . (ناظم الاطباء). اما کلمه مصحف دیوچه است . رجوع به دیوچه شود.
دوحلغتنامه دهخدادوح . [ دَ] (ع مص ) کلان شدن شکم و فروهشته شدن آن . || بزرگ گردیدن درخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مذوحلغتنامه دهخدامذوح . [ م ِذْ وَ ] (ع ص ) بسیار ملامتگر درشتگوی سرزنش کننده . (منتهی الارب ). || درشت و معنف در راندن . (یادداشت مؤلف ). که به خشونت و عنف براند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
مذوحلغتنامه دهخدامذوح . [ م ُ ذَوْ وِ ] (ع ص ) آنکه اسراف می کند و بیهوده خرج می نماید. (ناظم الاطباء).نعت فاعلی است از تذویح ، به معنی پراکنده کردن و پریشان و متفرق گردانیدن مال را. رجوع به تذویح شود.
بذوحلغتنامه دهخدابذوح . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَذْح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به بذح شود.