درِ تحتِفشارpressure door, plug doorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی در بر روی سازة هواگرد تحتِفشار که در هنگام بسته بودن، تمام تنشهای وارد بر سازه، از جمله فشار درونی، را تحمل میکند
درِ بارگُنجcontainer end door, end door 1واژههای مصوب فرهنگستاندری که در دیوارۀ انتهایی بارگُنج تعبیه میشود
دستگیرۀ داخلی درdoor inside handle, interior door handleواژههای مصوب فرهنگستاندستگیرهای در قسمت داخلی در برای باز کردن آن
ذورحملغتنامه دهخداذورحم . [ رَ ح ِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب )قریب . نزدیک . کس . خویش . خویشاوند. ج ، ذوی الارحام .
ذورندلغتنامه دهخداذورند. [ رَ ] (اِخ ) موضعی است براه حاج بصرة. و از آنجاست ابراهیم بن شبیب . (منتهی الارب ).
ذوربابلغتنامه دهخداذورباب . (اِخ ) در عیون الاخبار آرد: حدّثنی قال حدثنی الولید عن جریربن حازم عن الحسن : «ان ّ رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم صلب رجلا علی جبل یقال له رباب » و قال لی رجل بالمدینة هو ذورباب . (ج 1 ص 72 س <span class
ذورحملغتنامه دهخداذورحم . [ رَ ح ِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب )قریب . نزدیک . کس . خویش . خویشاوند. ج ، ذوی الارحام .
ذورندلغتنامه دهخداذورند. [ رَ ] (اِخ ) موضعی است براه حاج بصرة. و از آنجاست ابراهیم بن شبیب . (منتهی الارب ).
ذوربابلغتنامه دهخداذورباب . (اِخ ) در عیون الاخبار آرد: حدّثنی قال حدثنی الولید عن جریربن حازم عن الحسن : «ان ّ رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم صلب رجلا علی جبل یقال له رباب » و قال لی رجل بالمدینة هو ذورباب . (ج 1 ص 72 س <span class
حذورلغتنامه دهخداحذور. [ ح َ ] (ع ص ) سخت پرهیزنده . بسیار حذرکننده . عظیم پرهیزنده . نهایت آژیر.ترسنده . (دهار). ترسناک . (غیاث ). حذیر : بودم حذور همچو غرابی برای آنک همچون غراب جای گرفتم در این غراب . مسعودسعد.حشمتت را نخیز باز
داذورلغتنامه دهخداداذور. [ داذْ وَ ] (اِ مرکب ) یکی از چند طبقه ٔ روحانی دوره ٔ ساسانیان . (ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 119). قاضی . رجوع به دادور و داور شود.
شهرداذورلغتنامه دهخداشهرداذور. [ ش َ داذْ وَ ] (اِ مرکب ) دادور دادوران . قاضی اعظم در دوره ٔ ساسانی . (از ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 218).
سپاه داذورلغتنامه دهخداسپاه داذور. [ س ِ داذْوَ ] (اِ مرکب ) نام قاضی لشکر (ارتش ) که در زمان ساسانیان قوه قضائی به او محول بوده است . (ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ص 323). مانند دادستان ارتش .