ژراندولغتنامه دهخداژراندو. [ ژِ دُ ] (اِخ ) ژزف ماری بارن دُ. نام عالم و فیلسوف فرانسوی پیرو طریقه ٔ کندیاک مولد لیون و وفات به پاریس (1772 - 1842 م .).
میعادفرهنگ مترادف و متضاد۱. نوید، وعده ۲. راندهوو، میعادگاه، وعدهگاه ۳. میقات، میقاتگاه، میقاتگه ۴. زمان وعده
قرارفرهنگ مترادف و متضاد۱. رسم، روش، نهاد ۲. استقرار، ثبات، سکون، طمانینه ۳. آرام، آرامش، صبر، فراغ، فراغت، هال ۴. شرط، عهد، وعده ۵. راندهوو، میعاد، وعدهگاه ۶. قول، میثاق ۷. شرح ۸. شیوه، وضع ۹. حکم، ۱۰. عادت