راهقةلغتنامه دهخداراهقة. [ هَِ ق َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث راهق . دختر ده تا یازده ساله . (از متن اللغة). دختری که به سن بلوغ نزدیک شده است . (از لسان العرب ).
رواقیلغتنامه دهخدارواقی . [ رِ ] (ص نسبی ) پیرو فلسفه یا مذهب یا طریقه ٔ رواقیان . معتقد به حکمت رواقیون . رجوع به رواقیان شود. || فقیر. درویش . گدا. || کسی که مکرر در رواق آید. (ناظم الاطباء).
رواقیلغتنامه دهخدارواقی . [ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ راقیة. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به راقیة شود.
مراهقةلغتنامه دهخدامراهقة. [م ُ هََ ق َ ] (ع مص ) نزدیک رسیدن کودک به بلوغ . (منتهی الارب ). به نزدیک بلوغ رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به احتلام نزدیک شدن پسربچه . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). فهو: مراهق و راهق ؛ و هی : مراهقة و راهقة. (متن اللغة). || قریب آخر وقت حج رسیدن به مک
مراهقةلغتنامه دهخدامراهقة. [ م ُ هَِ ق َ ] (ع ص ) دختربچه ٔ نزدیک به حد بلوغ . تأنیث مراهق است . رجوع به مراهقة و مراهق و نیز رجوع به متن اللغة شود.
مراهقةلغتنامه دهخدامراهقة. [م ُ هََ ق َ ] (ع مص ) نزدیک رسیدن کودک به بلوغ . (منتهی الارب ). به نزدیک بلوغ رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به احتلام نزدیک شدن پسربچه . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). فهو: مراهق و راهق ؛ و هی : مراهقة و راهقة. (متن اللغة). || قریب آخر وقت حج رسیدن به مک