پیرانهلغتنامه دهخداپیرانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به پیر. چون پیر : کعبه دیرینه عروسی است عجب نی که بر اوزلف پیرانه و خال رخ برنا بینند. خاقانی .پیرانه گریست بر جوانیش خون ریخت ب
رانهلغتنامه دهخدارانه . (ص نسبی ، اِ) شلوار و جامه ای که بر ران پوشند. (از شعوری ج 2 ورق 14). شلوار. (ناظم الاطباء).
رانهلغتنامه دهخدارانه . [ ن َ ] (اِخ ) شهری بوده بناکرده ٔ حارث بن قیس (حارث الرایش ) ملقب و معروف به تبع اول ازسلاطین یمن . (از حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 92).
رانهلغتنامه دهخدارانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) رانا. رانه ظاهراً همان راناست که بلغت هندی لقب شاهزادگان راجگانست . (لباب الالباب چ لیدن ج 1 ص 325). راجه . (ناظم الاطباء) :
رانهلغتنامه دهخدارانه . [ ن َ / ن ِ ] (نف ، اِ) از این کلمه که مرکب از مفرد امر حاضر راندن است + هاء، علامت اسم آلت ، چون کلمه ٔ مناسبی بر سر آن افزایند میتوان اسم آلت ساخت . (یادداشت مؤلف ).
رایانهبازgeek, techno-geekواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که مهارت زیادی در استفاده از فنّاوریهای نوین رایانهای دارد متـ . خورۀ رایانه
خدای رایانهcomputer guruواژههای مصوب فرهنگستانشخص صاحب صلاحیت و توانا در زمینه فنّاوری رایانه و محاسبات رایانهای
خرابکاری رایانهایcybervandalismواژههای مصوب فرهنگستانخرابکاری ازطریق رایانه یا در سامانههای رایانهای
خروج رایانهایin-room check-outواژههای مصوب فرهنگستانانجام رایانهای روال خروج و تصفیۀ حساب در مهمانخانه
پردازش همروconcurrent processingواژههای مصوب فرهنگستاناجرای همزمان بیش از یک برنامه در یک رایانه یا شبکۀ رایانهای
تأیید 1acknowledgement, ACKواژههای مصوب فرهنگستاناعلام وصول بستهای از دادهها توسط یک رایانه در شبکه به رایانۀ فرستنده
رایانهایسازی فراگیرpervasive computingواژههای مصوب فرهنگستاناستفادۀ گسترده از فنّاوریهای رایانهای با قرار دادن ریزپردازندهها بر روی همۀ اشیا
رایانهبازgeek, techno-geekواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که مهارت زیادی در استفاده از فنّاوریهای نوین رایانهای دارد متـ . خورۀ رایانه
رایانههای اصلی پروازprimary flight computersواژههای مصوب فرهنگستانرایانههایی در هواگرد که فرمانهای خلبان به سطوح پروازی را پردازش میکنند اختـ . راپ PFC
خدای رایانهcomputer guruواژههای مصوب فرهنگستانشخص صاحب صلاحیت و توانا در زمینه فنّاوری رایانه و محاسبات رایانهای
خصومت جنسگرایانهsexist hostilityواژههای مصوب فرهنگستانتحقیر یا خوار شمردن کسی تنها بهدلیل جنسیت او