رایگانیلغتنامه دهخدارایگانی . [ ی ْ / ی ِ ] (ص نسبی ، ق ) رایگان . مفت و آسان . (بهار عجم ) (آنندراج ) (ارمغان آصفی ) (از مجموعه ٔ مترادفات ص 318). مجانی : ببخشش اگر پیش کانی بودهمه بهر او رایگانی
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
بارانشوییrainout/ rain-outواژههای مصوب فرهنگستانزدوده شدن مواد زاید از هوا در پی بارش باران یا برف
رانگ رنگلغتنامه دهخدارانگ رنگ . [ ] (اِخ ) ناحیتی است از تبت بهندوستان و چینستان پیوسته و اندر تبت ناحیتی از این درویش تر نیست . جای ایشان در خیمه هاست و خواسته ٔ ایشان گوسپند است و خاقان تبت از ایشان سرگزیت ستاند ببدل خراج ، و این ناحیت یک ماه راه است اندر یکماهه ، گویند بر کوههای وی معدن زر است
رانۀ گرانیسنجgravimeter drift, gravity-meter drift, drift of gravimeterواژههای مصوب فرهنگستانتغییر تدریجی و ناخواسته در مقدار مرجعی که براساس آن اندازهگیری گرانی انجام میشود
رایگانی دادنلغتنامه دهخدارایگانی دادن . [ ی ْ / ی ِ دَ ] (مص مرکب ) مفت دادن . مجانی دادن . بدون عوض بخشیدن . رایگان دادن : هنر باید آنجا و جود و شجاعت فلک مملکت کی دهدرایگانی . دقیقی .کسی رایگان خاک ندْهد
مجاناًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اناً، مایهکاری، ارزان، باتخفیف، بیپول، بهطور رایگان، رایگانی
گشت آشناییfamiliarization tour, fam tourواژههای مصوب فرهنگستانسفر یا گشت ارزانقیمت یا غالباً رایگانی که بهمنظور معرفی یک مهمانخانه/ هتل یا مقصد گردشگری برای دستاندرکاران این صنعت ترتیب داده میشود
منحةدیکشنری عربی به فارسیبخشش , اعطاء , اهداء , عطا , امتياز , اجازه واگذاري رسمي , کمک هزينه تحصيلي , دادن , بخشيدن , اعطا کردن , تصديق کردن , مسلم گرفتن , موافقت کردن , پاداش , انعام , التفات , سپاسگزاري , رايگاني , نوبت بازي , اعانه
شیرین زبانیلغتنامه دهخداشیرین زبانی . [ زَ] (حامص مرکب ) بلاغت و فصاحت و خوشی گفتار. (ناظم الاطباء). صفت شیرین زبان . خوش سخنی و شیرین بیانی . خوشی وشیرینی و لطف سخن . (از یادداشت مؤلف ) : جهان را همه فتنه ٔ خویش کرده به نیکوخصالی و شیرین زبانی . <p class="author
رایگانی دادنلغتنامه دهخدارایگانی دادن . [ ی ْ / ی ِ دَ ] (مص مرکب ) مفت دادن . مجانی دادن . بدون عوض بخشیدن . رایگان دادن : هنر باید آنجا و جود و شجاعت فلک مملکت کی دهدرایگانی . دقیقی .کسی رایگان خاک ندْهد