لغتنامه دهخدا
رتیمة. [ رَ م َ ] (ع اِ) بمعنی رتمة است که رشته باشد. ج ، رَتایِم ، رِتام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رشته ای باشد که بر انگشت بندند تا بدان چیزی یاد آید. ج ، رتایم . (مهذب الاسماء) (دهار) (از اقرب الموارد). || گرهی باشد که در جاهلیت مسافر وقت سفر دو شاخ درخت را با هم می بست