رنزلغتنامه دهخدارنز. [ رُ ] (ع اِ) برنج . لغة فی الارز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ارز و برنج . (ناظم الاطباء).
رنگبخشی تودهایmass colouring techniquesواژههای مصوب فرهنگستانرنگی کردن بسپارها با افزودن رنگبخشها و پراکندن آنها در بسپار متـ . رنگش تودهای
زمان درنگشretardation timeواژههای مصوب فرهنگستانزمانی که پاسخ مستقیم مادۀ گرانروکشسان را به تنش ثابت واردشده نشان میدهد