خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رهاب
/rahāb/
معنی
= رهاوی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(a)hāb) (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه های شور ، نوا و سه گاه .
-
رهاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رهاو› (موسیقی) rahāb = رهاوی
-
رهاب
لغتنامه دهخدا
رهاب . [ رَ ] (اِ مرکب ) راهاب . راه آب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به راه آب شود.
-
رهاب
لغتنامه دهخدا
رهاب . [ رَ ] (اِ) رهاوی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رهاوی شود.
-
رهاب
لغتنامه دهخدا
رهاب . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رَهب . (اقرب الموارد) (از آنندراج )(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به رهب شود.
-
رهاب
لغتنامه دهخدا
رهاب .[ رَ ] (ع اِ) ج ِ رهابة. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) رجوع به رهابة شود.
-
رهاب
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) نک رهاوی .
-
واژههای همآوا
-
رحاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: rohāb) (عربی) پرحوصله و صبور .
-
رحاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رحبَة] [قدیمی] rehāb = رحبه
-
رحاب
لغتنامه دهخدا
رحاب . [ رِ ] (اِخ ) ناحیه ای است در آذربایجان و این نام بر دربند و بیشتر ارمنستان روی هم رفته اطلاق می شود، و اکثر ارمنستان است . (معجم البلدان ).
-
رحاب
لغتنامه دهخدا
رحاب . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رَحَبَة و رَحْبَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به رحبة شود.
-
رحاب
لغتنامه دهخدا
رحاب . [ رُ ] (اِخ ) نام موضعی . (از ناظم الاطباء). موضعی است به حوران . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رحاب
لغتنامه دهخدا
رحاب . [ رُ ] (ع ص ) فراخ و گشاد از هر چیزی . (ناظم الاطباء). فراخ . (دهار). فراخ از هر چیزی . (منتهی الارب ).- امراءة رحاب ؛ زن پهناور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- قِدْر رحاب ؛ دیگ فراخ . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ).|| جای فراخ...