روانکاو غیرپزشکlay analystواژههای مصوب فرهنگستانفرد آموزشدیدهای که در حوزۀ روانکاوی غیرپزشکی فعالیت میکند و پزشک نیست
روانکاوpsychoanalyst, analystواژههای مصوب فرهنگستاندرمانگری که آموزشهای نظری و عملی روانکاوی را دیده است و از فنون روانکاوی در درمان اختلالات روانی بهره میبرد
روان کاویفرهنگ فارسی عمیددانش بررسی حالات روانی، روابط خانوادگی، و گذشتۀ بیمار برای درمان اختلالات روانی او.
روان کاهفرهنگ فارسی عمیدآنچه باعث افسردگی و آزردگی روح میشود؛ امری سخت و دشوار که روح را کسل و آزرده میسازد؛ کاهندۀ روان؛ روانفرسا؛ جانکاه؛ جانگزا.
روانکاویpsychoanalysisواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی به ذهن و اختلالهای روانی و نحوۀ درمان آنها با این فرض اساسی که بیشتر فعالیتهای ذهنی و پردازش آنها در ضمیر ناخودآگاه رخ میدهد
روانکاوی غیرپزشکیlay analysisواژههای مصوب فرهنگستاندرمان روانکاوانهای که فرد غیرپزشکی انجام میدهد که در حوزۀ نظری و عملیِ روانکاوی آموزش دیده است
روانکاوpsychoanalyst, analystواژههای مصوب فرهنگستاندرمانگری که آموزشهای نظری و عملی روانکاوی را دیده است و از فنون روانکاوی در درمان اختلالات روانی بهره میبرد
روانکاوpsychoanalyst, analystواژههای مصوب فرهنگستاندرمانگری که آموزشهای نظری و عملی روانکاوی را دیده است و از فنون روانکاوی در درمان اختلالات روانی بهره میبرد