روبازلغتنامه دهخداروباز. (ص مرکب ) گشاده رو. بی حجاب . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || هر چیز که پیشگاه آن باز باشد مانند درشکه . (از اشتینگاس ). || گستاخ . بیشرم و وَقِح . و رجوع به رو شود.
روپباسلغتنامه دهخداروپباس . (اِخ ) نام قصبه ای است در ناحیه ٔ راجپوتانه واقعدر کشور هندوستان . این قصبه بوسیله ٔ یکی از راجه ها که در زمان اکبرشاه اسلام آورده بود بنیان گذاری شد.
روبصةلغتنامه دهخداروبصة. [ رَ ب َ ص َ ] (ع مص ) خالص کردن و پالودن فلزات . (از دزی ج 1 ص 564). و رجوع به روباص شود.