روحيدیکشنری عربی به فارسیروحي , رواني , ذهني , واسطه , پديده روحي , روحاني , معنوي , غير مادي , بطور روحاني
راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
تایر راهسازیoff-the-road tyre, off-the-road, OTRواژههای مصوب فرهنگستانتایر خودروهای مخصوص عملیات راهسازی و ساختمانی و معدنی
راه کمتردد،راه کمشدآمدlightly trafficked roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که حجم تردد متوسط روزانة آن در سال کمتر از 15000 وسیلة نقلیه باشد
راه اصلیmajor roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که با توجه به عرض آن یا حجم یا سرعت حرکت وسایل نقلیه بر دیگر راهها اولویت دارد
روحیلغتنامه دهخداروحی . (اِخ ) شاعر عثمانی متوفی بسال 960 هَ . ق . وی پسر کدخدای ابوالسعود افندی بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود.
روحیلغتنامه دهخداروحی . (اِخ ) شاعر عثمانی در قرن دهم هَ . ق . وی پسر شیخ الاسلام علی چلبی بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود.
روحیلغتنامه دهخداروحی . (اِخ ) شاعر قرن نهم ، و ازجمله ٔ شاعران سلطان یعقوب بود. این مطلع از اوست :وه که جانم در غم آن دلستان خواهد شدن زآنچه میترسیدم آخر آنچنان خواهد شدن .و نیز گوید:اگر وصف سر زلف تو مویی در میان افتدسخندانان عالم را گرهها در زبان افتد. <p class="aut
روحیلغتنامه دهخداروحی . (اِخ ) علی بن عبداﷲبن ابی السروربن عبداﷲ روحی مکنی به ابوالحسن ، معاصر المستعصم (640 هَ .ق .) بود. او راست : بلغة الظرفاء فی ذکری تواریخ الخلفاء. (از معجم المطبوعات ج 1 ستون
روحیلغتنامه دهخداروحی . (اِخ ) مولوی احمد. شاعر نیمه ٔ اول قرن چهاردهم هجری معاصر ترک علیشاه قلندر (در حدود 1332 هَ . ق .). رجوع به فرهنگ سخنوران شود.