ریخیلغتنامه دهخداریخی . (ص نسبی ) منسوب است به ریخ که موضعی است به خراسان . از آن ناحیه است محمدبن قاسم بن حبیب صفار و اولاد او که محدثانند. (از منتهی الارب ).
اثر چرخدندهایratchet effectواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در بازی که برگشت از آن به دلیل برخی از رخدادها ناممکن میشود
بالارَسreach stackerواژههای مصوب فرهنگستانخودروِ بارکش با تجهیزاتی برای بلند کردن و روی هم چیدن و جابهجایی همزمان چند بارگُنج
محدودۀ دسترسیarm's reachواژههای مصوب فرهنگستانفضایی پیرامون یک سامانۀ الکتریکی که در آن فرد میتواند بدون نیاز به ابزار خاص، به سامانه دسترسی داشته باشد
گسترۀ دستانarm span, reachواژههای مصوب فرهنگستاناندازۀ طول بین نوک انگشتان میانی دو دست با هم در حالتی که دو دست در راستای هم و موازی با زمین کاملاً گشوده شوند که متوسط آن متناظر با قد فرد است
احتراق پرسوختrich combustion, rich burnواژههای مصوب فرهنگستاناحتراقی که در آن میزان اکسیدکننده کمتر از اندازۀ لازم برای سوختن کامل مواد کربنی است
ریخیزلغتنامه دهخداریخیز. (اِ) چوبی که گاوآهن را بدان نصب کرده و آن رابر خیش بسته زمین را شیار کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ). چوب گاوآهن . (از شعوری ج 2 ص 18).
کافی ریخیلغتنامه دهخداکافی ریخی . [ ی ِ ] (اِخ ) وزیر علاءالدین محمدبن تکش به نیشابور بود و مغولان او را در ماه صفر سنه ٔ 618 هَ .ق . بکشتند. رجوع به «ریخ » در معجم البلدان شود.
ریخیزلغتنامه دهخداریخیز. (اِ) چوبی که گاوآهن را بدان نصب کرده و آن رابر خیش بسته زمین را شیار کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ). چوب گاوآهن . (از شعوری ج 2 ص 18).
حسن تاریخیلغتنامه دهخداحسن تاریخی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) از شاعران سده ٔ نهم است و چون ماده تاریخ بسیار میگفت بدین لقب شهرت یافت . (ذریعه ج 9 ص 241).
تاریخیلغتنامه دهخداتاریخی . (اِخ ) محمدبن عبدالملک ، مکنی به ابوبکر. یاقوت در معجم الادبا آرد: چنین دانم که وی نخستین کسی است که در اخبار ادبا کتاب نوشت . (معجم الادبا چ مارگلیوث ج 1 ص 43). سمعانی در الانساب آرد: ابوبکر محمدبن
تاریخیلغتنامه دهخداتاریخی . (ص نسبی ) آنچه قابل ذکر در تاریخ باشد. قابل ضبط تاریخ . رجوع به تاریخی شدن و تاریخ شدن شود. || هر چیز منسوب به تاریخ .
فریخیلغتنامه دهخدافریخی . [ ف ُ رَ ] (ص نسبی ، اِ) پیکانی منسوب به آهنگری فریخ نام . (یادداشت بخط مؤلف ).
کافی ریخیلغتنامه دهخداکافی ریخی . [ ی ِ ] (اِخ ) وزیر علاءالدین محمدبن تکش به نیشابور بود و مغولان او را در ماه صفر سنه ٔ 618 هَ .ق . بکشتند. رجوع به «ریخ » در معجم البلدان شود.