ریشهکَنgrubberواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی مکانیکی شبیه گاوآهن که گیاهان را با ریشه از خاک بیرون میآورد
ریشه کنلغتنامه دهخداریشه کن . [ ش َ / ش ِک َ ] (ن مف مرکب ) مستأصل و بیخ برکنده . (آنندراج ).- ریشه کن ساختن ؛ از بیخ و بن برکندن .ریشه کن کردن : گر چنین آهنگ خواهد شد سرود قمریان سروها را ریشه کن می
ریشه کنفرهنگ فارسی عمید۱. آنکه یا آنچه چیزی را از بیخ میکند و نابود میکند.۲. (صفت مفعولی) چیزی که از بیخ کنده شده؛ درختی که از ریشه کنده شده باشد.