ریمسعتلغتنامه دهخداریمسعت . [ س َ ] (سریانی ، اِ) سعد کوفی . (ناظم الاطباء). به لغت سریانی دارویی است که به عربی سعد و به ترکی طبلاق خوانند. (از آنندراج ) (از برهان ). سعد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به سعد شود.
پیرمستلغتنامه دهخداپیرمست . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 64هزارگزی جنوب خاوری زرقان . کنار راه فرعی بند امیربه سلطان آباد. جلگه ، معتدل ، مالاریائی . دارای 130 تن سکنه . آب آن از رود کر، م
رمشتلغتنامه دهخدارمشت . [ رَ م ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج در 52هزارگزی شرق کامیاران و 2هزارگزی شمال امیرآباد. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 671 تن س
گرمشتلغتنامه دهخداگرمشت . [ گ َ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم ، واقع در 11000گزی شمال کلالی کنار راه مالرو سیمکان به خفر و میمند. منطقه ای است کوهستانی و گرم . دارای 308 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه