روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
موج ریلیRayleigh wave, R waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج سطحی که موجب حرکت پسرونده و بیضیوار ذرات در محیط میشود
دچ مریچلغتنامه دهخدادچ مریچ . [ دِ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب پایین بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد.در پانزده هزارگزی شمال حسینیه و 7هزارگزی خاور راه خرم آباد به اندیمشک . کوهستانی و گرمسیر دارای 160 تن سکنه آب آن از رو
متووریچلغتنامه دهخدامتووریچ . [ م ُ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان هزارپی است که در بخش مرکزی شهرستان آمل و در 20 هزارگزی شمال آمل واقع است و 225 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کریچلغتنامه دهخداکریچ . [ ک َ / ک ُ ] (اِ) کریج . کریجه . خانه ٔ کوچک مطلقاً. || خانه ٔ کوچکی که از نی و علف سازند مانند اطاقک دهقانان در کنار مزرعه و فالیز. (فرهنگ فارسی معین ) : همه عالم چو باغ و بستان است این کریچت بتر ز زند
کریچلغتنامه دهخداکریچ . [ک ُ ] (اِ) کریج . کریچه . کرچه . کریز. کریزه . کریغ. تولک . پر ریختن پرندگان خصوصاً چرغ و باز و شاهین و مانند آنها. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کریز شود.
وریچلغتنامه دهخداوریچ . [ وِ ] (اِخ ) دهی جزو دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم ، در 32 هزارگزی جنوب راه قم به اصفهان .سکنه ٔ آن 250 تن و آب آن از 2 رشته قنات تأمین می شود. و محصول آنجا غلات