زراکنلغتنامه دهخدازراکن . [ زَ ک َ ] (نف مرکب ) زرآکننده . که زر را در جائی انباشته کند. که زر جمع کند و در جائی انبار نماید : زراکن که او خاک بر زر کندخورد خاک و هم خاک بر سر کند.نظامی .
زرکنلغتنامه دهخدازرکن . [ زَ ک َ ] (اِ) در طالش به درختچه ٔ همیشک نام دهند و از آن رنگ زرد برای پشم کنند. رجوع به همیشک شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
گزرکنلغتنامه دهخداگزرکن . [ گ َ زَ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 170 هزارگزی جنوب کهنوج و 4 هزارگزی جنوب راه مالرو مارزرمشک . دارای 4 تن سکنه است .