زقاءلغتنامه دهخدازقاء. [ زُ ] (ع اِ) (از: ز ق ی ) بانگ و فریاد یا بانگ بوم . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
زقاءلغتنامه دهخدازقاء. [ زُ ] (ع مص ) (از: ز ق و) بانگ کردن بوم نر. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || بانگ کردن خروس و پرنده . (از اقرب الموارد).
زکاءلغتنامه دهخدازکاء. [ زُ ک َءْ ] (ع ص ) مرد بسیارسیم و توانگر و زودنقد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به زُکاء شود.
زکاءلغتنامه دهخدازکاء. [ زُ ] (ع مص ) (از «زک ء») زُکَاءْ. مرد بسیارسیم و توانگر و زودنقد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
زکالغتنامه دهخدازکا. [ زَ ] (ع اِ) (از «زک و») جفت از عدد. یقال : خساً او زکاً؛ یعنی طاق یا جفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زقولغتنامه دهخدازقو. [ زَق ْوْ ] (ع مص ) بانگ کردن کوف . (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن بوم نر. (آنندراج ) زُقاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به زقاء شود.