زیرلبلغتنامه دهخدازیرلب . [ رِ / رْ ل َ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از سخن و خنده ٔپنهان و آهسته . گویند سخن زیرلب و خنده و تبسم زیرلب ... و در زیرلب نیز آمده ... (آنندراج ) : چون نشنوی که دهر چه گوید همی ترااز رازهای رب نهانک ب
خنده ٔ زیرلبلغتنامه دهخداخنده ٔ زیرلب . [ خ َ دَ / دِ ی ِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خنده ٔ آرام . خنده ای که علت و موجب نفسانی او حاصل شود ولی اثر ظاهری آن آشکار نشود.
زیرِلبچسباکsublabial adhesionواژههای مصوب فرهنگستانچسبندگی یا اتصال نابهنجار مخاط زیرلبی به لب بالا و آرَکسازه
نرم گفتنلغتنامه دهخدانرم گفتن . [ ن َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ملایم گفتن . سخن به ملایت گفتن . باشرم و ادب سخن گفتن . مقابل درشتی کردن : اگر نرم گوید زبان کسی درشتی به گوشش نیاید بسی . فردوسی .بدو گفت خاقان برو پیش اوی سخن هرچه باید ه
زیرلبلغتنامه دهخدازیرلب . [ رِ / رْ ل َ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از سخن و خنده ٔپنهان و آهسته . گویند سخن زیرلب و خنده و تبسم زیرلب ... و در زیرلب نیز آمده ... (آنندراج ) : چون نشنوی که دهر چه گوید همی ترااز رازهای رب نهانک ب
زیرلبلغتنامه دهخدازیرلب . [ رِ / رْ ل َ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از سخن و خنده ٔپنهان و آهسته . گویند سخن زیرلب و خنده و تبسم زیرلب ... و در زیرلب نیز آمده ... (آنندراج ) : چون نشنوی که دهر چه گوید همی ترااز رازهای رب نهانک ب
زیرلبلغتنامه دهخدازیرلب . [ رِ / رْ ل َ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از سخن و خنده ٔپنهان و آهسته . گویند سخن زیرلب و خنده و تبسم زیرلب ... و در زیرلب نیز آمده ... (آنندراج ) : چون نشنوی که دهر چه گوید همی ترااز رازهای رب نهانک ب
خنده ٔ زیرلبلغتنامه دهخداخنده ٔ زیرلب . [ خ َ دَ / دِ ی ِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خنده ٔ آرام . خنده ای که علت و موجب نفسانی او حاصل شود ولی اثر ظاهری آن آشکار نشود.