زراریلغتنامه دهخدازراری . [ زَ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از ذراریح تازی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). رجوع به ذراریح شود.
ورز دادنkneadingواژههای مصوب فرهنگستانعمل آوردن خمیر با هم زدن و زیرورو کردن و فشردن آن با دست یا دستگاه
زیرشکنیsubsoilingواژههای مصوب فرهنگستانشکستن لایۀ زیرین و متراکم و نفوذناپذیر خاک بیآنکه لایۀ رویی زیرورو شود