زیستشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تشناسی، بیولوژی بافتشناسی، باکتریشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی محیط زیست، اکولوژی بومشناخت
زیست گاهلغتنامه دهخدازیست گاه . (اِ مرکب ) جای زیست . منشاء. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زیست شود.
زیستفنّاوری زیستمحیطیenvironmental biotechnologyواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از روشهای زیستفنّاوری در حفظ و مراقبت از محیط زیست
زیستشناسی حفاظتconservation biologyواژههای مصوب فرهنگستانعلمی چندرشتهای که به مطالعة فراوانی و کاستی و انقراض گونهها میپردازد و بحران کاهش تنوع زیستی کانون توجه آن است
زیستشناسی سامانههاsystems biologyواژههای مصوب فرهنگستانگرایشی در علوم زیستی که در آن به بررسی سازمان و برهمکنشهای پویای اجزا و عناصر منفرد سامانههای زیستی میپردازند متـ . زیستشناسی سامانهای system biology