سادولغتنامه دهخداسادو. [دُ ] (اِخ ) رودخانه ای است در قسمت جنوبی پرتقال که پس از طی مسیری بطول 150 هزارگز باقیانوس اطلس میریزد. (قاموس الاعلام ترکی ).
شنوایینگارة سایهshadow audiogram,shadow curveواژههای مصوب فرهنگستانشنوایینگارة گوش مورد آزمایش که در آن پاسخهای گوش مقابل، بهعلت پوشانده نشدن، تداخل ایجاد کرده است
عروسک سایهshadow puppet, shadow figureواژههای مصوب فرهنگستانعروسکی دوبعدی که در پشت پرده قرار میگیرد و سایۀ آن دیده میشود
دولت سایهshadow cabinetواژههای مصوب فرهنگستانهیئت وزیران منتخب جناح مخالف که درصورت پیروزی آن جناح جای هیئت وزیران حاکم را میگیرد
بارانپناهrain shadowواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای در بادپناه کوهستان که در آن میزان بارش کمتر است
زون سایهshadow zoneواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای در فاصلۀ تقریبی 100 تا 140 درجه از رومرکز زمینلرزه که در آن موج P به سبب عبور از محیط کمسرعت دریافت نمیشود
سادوالغتنامه دهخداسادوا. [ دُ وا ] (اِخ ) موضعی است در چکوسلواکی در ساحل رودخانه بیسترینز که در 3 ژوئیه 1866 م . در آن پروسیها بر اتریشیها پیروزی یافتند.
سادوللغتنامه دهخداسادول . (اِخ ) دهی است از دهستان بیلسوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 21 هزارگزی خاور دیزگران ، و 2هزارگزی جنوب خاوری بلشت . کوهستانی و سردسیر، و آب آن از چشمه ، و محصول آن : غلات ، حبوبات ، لبنیات
سادوالغتنامه دهخداسادوا. [ دُ وا ] (اِخ ) موضعی است در چکوسلواکی در ساحل رودخانه بیسترینز که در 3 ژوئیه 1866 م . در آن پروسیها بر اتریشیها پیروزی یافتند.
سادوللغتنامه دهخداسادول . (اِخ ) دهی است از دهستان بیلسوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 21 هزارگزی خاور دیزگران ، و 2هزارگزی جنوب خاوری بلشت . کوهستانی و سردسیر، و آب آن از چشمه ، و محصول آن : غلات ، حبوبات ، لبنیات
کلاته سادولغتنامه دهخداکلاته سادو. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. محلی جلگه ای و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).