سامللغتنامه دهخداسامل . [ م ِ ] (ع ص )سعی کننده در صلاح کار و صلاح معیشت . نعت فاعلی است ازسَمَل . (اقرب الموارد). رجوع به معانی سَمَل شود.
شأمللغتنامه دهخداشأمل . [ ش َءْ م َ ] (ع اِ) بادی که از ناحیه ٔ شمال وزد. (از اقرب الموارد). || لغتی است در شمال . (از منتهی الارب ). شمال . (ناظم الاطباء). رجوع به شمال شود.
شامللغتنامه دهخداشامل . [ م ِ ] (اِخ ) بطنی است معروف به ابوشامل از جدعان الحلف ساکن در منطقه ٔ میادین و شمال سوار در ساحل رودخانه ٔ خابورواقع در شمال بین النهرین . (از معجم قبایل العرب ).
شامللغتنامه دهخداشامل . [ م ِ ] (اِخ ) یکی از رهبران مذهبی و سران عشایر قفقاز باشد که بسال 1797 م . در یکی از شهرهای شمالی داغستان متولد شد و در سال 1871 م . در شهر مدینه ٔ طیبه درگذشت . شامل در دوران کودکی تمایل به طریقه ٔ ق
شامللغتنامه دهخداشامل . [ م ِ ](ع ص ) فراگیرنده . أمر شامل ؛ کار عام و کاری که بهمه رسد و فراگیرد چیزی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). عمومیت دارنده چنانکه حیوان بگوییم شامل انسان هم هست . (فرهنگ نظام ). و در فارسی با گشتن و شدن بکار رود : آورد
شاملدیکشنری عربی به فارسیجامع , فرا گيرنده , وسيع , محيط , بسيط , پهناور , بزرگ , کشيده , شامل , مشمول , از اول تا اخر , بطور کامل , کامل , تمام
ساملهلغتنامه دهخداسامله . [ م ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 21هزارگزی شمال خاوری دیز گران و 3هزارگزی باقله پایین . هوای آن سرد و دارای <s
ساملهلغتنامه دهخداسامله . [ م ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 46هزارگزی خاور کرمانشاه و 4هزارگزی سراب فیروزآباد. هوای آن سرد و دارای
باقرآباد ساملهلغتنامه دهخداباقرآباد سامله . [ ق ِ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 22 هزارگزی شمال خاوری دیزگران و 2 هزارگزی سامله واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای <span clas
ساملهلغتنامه دهخداسامله . [ م ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 21هزارگزی شمال خاوری دیز گران و 3هزارگزی باقله پایین . هوای آن سرد و دارای <s
ساملهلغتنامه دهخداسامله . [ م ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 46هزارگزی خاور کرمانشاه و 4هزارگزی سراب فیروزآباد. هوای آن سرد و دارای
قسامللغتنامه دهخداقسامل . [ ق َ ؟ ] (اِخ ) نام قبیله ای است در بصره ، خطه ای معروف به قسامل دارند در بین عظم البلد و کنار دجله ، و جای معمور و مسکون است . (معجم البلدان ).