پیشوازلغتنامه دهخداپیشواز. [ ش ْ ] (اِ مرکب ) پیشباز. استقبال .استقبال کردن و استقبال کننده . (غیاث ) : بهار آمد از باغ فردوس بازمی و نغمه را فرض شد پیشواز. ملاطغرا (از آنندراج ). || (ص مرکب ) جلو گشاده که قسمت قدامی آن چاک باشد و با
سیاوشلغتنامه دهخداسیاوش . [ وَ ] (اِ) پرنده ای که آنرا سرخاب گویند. (برهان ). نوعی از مرغان . (فرهنگ رشیدی ).
سیاوشلغتنامه دهخداسیاوش . [ وَ / وُ ] (اِخ ) سیاوخش . (برهان ) : بگنجی که بد جامه ٔ نابریدفرستاد پیش سیاوش کلید. فردوسی .بر آنم که پور سیاوش تویی ز تخم کیانی و باهش تویی .