ساکرهلغتنامه دهخداساکره . [ رِ ] (اِخ ) (تپه ٔ...) تپه ای بقرب شهر رم ، که بر روی آن عامه ٔ مردم رم در سالهای 493 و 448 ق . م . برای گرفتن حکومت از دست اشراف عقب نشینی کردند.
شاقرةلغتنامه دهخداشاقرة. [ ق ِ رَ ] (اِخ ) ناحیه ای است در اندلس از اعمال شرقی طلیطله در آنجا حصاری است . (از معجم البلدان ).
شاکرةلغتنامه دهخداشاکرة. [ ک ِ رَ ] (ع اِ) کیسه و خریطه وجوال . (ناظم الاطباء). این لغت جای دیگر یافت نشد.
شاکریةلغتنامه دهخداشاکریة. [ ک ِ ری ی َ ] (ص نسبی ) شاکری . قبیله ای است منسوب به ابن شاکر. (از تاج العروس ). شاکریة. منسوب است به شاکر که بطنی است از همدان . (از نساب سمعانی ).
شاکریهلغتنامه دهخداشاکریه . [ ک ِ ری ی َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ سوسنگرد شهرستان دشت میشان واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری سوسنگرد و 4 هزارگزی شمال راه عمومی اهواز به سوسنگرد و در ساحل شمالی رود کرخه . دشت و هوای آن گرمسیر
ساکره کرلغتنامه دهخداساکره کر. [ رِ ک ُ ] (اِخ ) گنبدی است در پاریس بر روی تپه ٔ مونتمارتر که 80 گزبلندی دارد و ارتفاع ناقوس آن 100 گز است . بنای این گنبد بسال 1875 م . آغاز شد و در <span class="
ساکرةلغتنامه دهخداساکرة. [ ک ِ رَ ] (ع ص ، اِ) شب ساکن . (مهذب الاسماء). لیلة ساکرة؛ شب آرمیده . (شرح قاموس ). ساکن که در آن باد نیست . (اقرب الموارد). شب آرمیده ٔ بی باد. (آنندراج ). و رجوع به ساکر شود.
ساکرلغتنامه دهخداساکر. [ ک ِ ] (ع ص ) ساکن . (قطر المحیط). آرمیده ٔ بی باد. (ناظم الاطباء).- لیل ساکر ؛ شب ساکن که در آن باد نیست . و رجوع به ساکرة شود.
ساکره کرلغتنامه دهخداساکره کر. [ رِ ک ُ ] (اِخ ) گنبدی است در پاریس بر روی تپه ٔ مونتمارتر که 80 گزبلندی دارد و ارتفاع ناقوس آن 100 گز است . بنای این گنبد بسال 1875 م . آغاز شد و در <span class="