سبابجةلغتنامه دهخداسبابجة. [ س َ ب ِ ج َ ] (اِخ ) قومی از سند که در بصره زندانبانی کردندی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). سبابیج . (ناظم الاطباء).
سبیجیلغتنامه دهخداسبیجی . [ س َ ] (اِخ ) قومی که همیشه با رئیس ملاحین کشتی دریایی بوده اند. ج ، سبابجة. (المعرب جوالیقی ص 183). یکی ِ سبابجة. (اقرب الموارد). رجوع به سبابجة شود.