سخاوت کردنلغتنامه دهخداسخاوت کردن . [ س َ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جود. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). بخشیدن . بخشش .
سخاوتلغتنامه دهخداسخاوت . [ س َ وَ] (از ع ، اِمص ) سخاوة. جود. بخشش کردن : سخاوت تو ندارد در این جهان دریاسیاست تو ندارد بر آسمان بهرام . عنصری .سخاوت تو و رای بلند و طالع طبعنه منقطع نه مخالف ، نه منکسف ، نه غوی . <p class=
بی سخاوتلغتنامه دهخدابی سخاوت . [ س َ وَ ] (ص مرکب )(از: بی + سخاوت ) بخیل . ممسک . رجوع به سخاوت شود.
سخاوتلغتنامه دهخداسخاوت . [ س َ وَ] (از ع ، اِمص ) سخاوة. جود. بخشش کردن : سخاوت تو ندارد در این جهان دریاسیاست تو ندارد بر آسمان بهرام . عنصری .سخاوت تو و رای بلند و طالع طبعنه منقطع نه مخالف ، نه منکسف ، نه غوی . <p class=
سخاوتلغتنامه دهخداسخاوت . [ س َ وَ] (از ع ، اِمص ) سخاوة. جود. بخشش کردن : سخاوت تو ندارد در این جهان دریاسیاست تو ندارد بر آسمان بهرام . عنصری .سخاوت تو و رای بلند و طالع طبعنه منقطع نه مخالف ، نه منکسف ، نه غوی . <p class=
بی سخاوتلغتنامه دهخدابی سخاوت . [ س َ وَ ] (ص مرکب )(از: بی + سخاوت ) بخیل . ممسک . رجوع به سخاوت شود.