سختپینهfracture callus, callus 2, bone callusواژههای مصوب فرهنگستانبافت سخت استخوانی که در زمان ترمیم در دو طرف محل شکستگی تشکیل میشود
گسیختگی ژنیgene disruptionواژههای مصوب فرهنگستانغیرفعالسازی یک ژن با درنهش قطعهای دیگر از دِنا در آن
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
معادلۀ یونی نهاییnet ionic equationواژههای مصوب فرهنگستانمعادلۀ شیمیایی یک واکنش در محلول که در آن یونهای تماشاچی یا ناظر حذف شدهاند تا تغییر شیمیایی واقعی را نشان دهند
پینه بستنلغتنامه دهخداپینه بستن . [ ن َ / ن ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) سخت شدن پوست دست و پای و زانو یاپیشانی آدمی از بسیاری کار یا رفتن و یا سجده کردن و ستبر شدن زانو یا سینه ٔ شتر بعلت سائیدگی بزمین . کوره بستن . کبره بستن . رجوع به پینه شود :</span