سرعتیابspeed gunواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای به شکل دوربین فیلمبرداری یا تپانچه که به صدای موتور و خروجی اگزوز حساس است و با نشانه گرفتن آن به سمت وسیلۀ نقلیه میتوان سرعت آن را تعیین کرد
سرتابسرلغتنامه دهخداسرتابسر. [ س َ ب ِ س َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) سربسر. از اول تا آخر : مکارم تو که سرتابسر جهان بگرفت روا بود که به من خام و قلتبان نرسد. نجیب الدین جرفادقانی .صورت نگار چینی بی خویشتن بماندگر صورتت ببیند سرتابسر
ابوالفضللغتنامه دهخداابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) ناگری . شیخ ابوالفضل بن شیخ مبارک بن شیخ خضر از رجال دولت هندوستان و علمای آنجا در عهد اکبرشاه بابری (957 - 1011 هَ . ق .). اجداد او از مردم یمن (و شاید از ابناء) بودند. شیخ
سرتابسرلغتنامه دهخداسرتابسر. [ س َ ب ِ س َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) سربسر. از اول تا آخر : مکارم تو که سرتابسر جهان بگرفت روا بود که به من خام و قلتبان نرسد. نجیب الدین جرفادقانی .صورت نگار چینی بی خویشتن بماندگر صورتت ببیند سرتابسر