سرخه گاولغتنامه دهخداسرخه گاو. [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 268 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
سرخه گاولغتنامه دهخداسرخه گاو. [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اوچ تپه ٔ بخش ترکمان شهرستان میانه . دارای 274 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
سرخژهلغتنامه دهخداسرخژه . [ س ُ خ ِ ژَ / ژِ ] (اِ مرکب ) سرخجه . سرخچه . سرخزه . حصبه . رجوع به همین کلمات شود.
سرخهلغتنامه دهخداسرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) نام پسر افراسیاب است که فرامرز او را زنده گرفت و رستم به کین سیاوش بکشت . (برهان ) (انجمن آرا) (جهانگیری ) : ز کندآوران سرخه را پیش خواندز رستم فراوان سخنها براند. فردوسی .تا افراسیاب بشکس
سرخچهلغتنامه دهخداسرخچه . [ س ُ خ ِ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) جوششی باشد سرخ رنگ که بیشتر بر اندام اطفال پدید آید. (غیاث ). رجوع به سرخجه شود.
سرخهلغتنامه دهخداسرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 335 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و یونجه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
سرخهلغتنامه دهخداسرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) نام پسر افراسیاب است که فرامرز او را زنده گرفت و رستم به کین سیاوش بکشت . (برهان ) (انجمن آرا) (جهانگیری ) : ز کندآوران سرخه را پیش خواندز رستم فراوان سخنها براند. فردوسی .تا افراسیاب بشکس
سرخهلغتنامه دهخداسرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 335 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و یونجه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
سرخهلغتنامه دهخداسرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 266 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و دارای قلمستان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
سرخهلغتنامه دهخداسرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان یامچی بخش مرکزی شهرستان مرند. دارای 120 تن سکنه است . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، پنبه ، زردآلو. شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
چغاسرخهلغتنامه دهخداچغاسرخه . [ چ َ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میداود (سرگج ) بخش جانکی شهرستان اهواز که در 18 هزارگزی جنوب خاوری باغ ملک و 18 هزارگزی جنوب خاوری راه اتومبیل رو باغ ملک به ایزه واقع است . کوهستانی و معتدل
چم سرخهلغتنامه دهخداچم سرخه . [ چ َ س ُ خ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از مزارع قریه ٔ طایقان قم است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 261).
سراب سرخهلغتنامه دهخداسراب سرخه . [ س َ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 3 هزارگزی شمال خاوری الشتر و 3 هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ خرم آباد به الشتر. هوای آن سرد و دارای <span class
سرخهلغتنامه دهخداسرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) نام پسر افراسیاب است که فرامرز او را زنده گرفت و رستم به کین سیاوش بکشت . (برهان ) (انجمن آرا) (جهانگیری ) : ز کندآوران سرخه را پیش خواندز رستم فراوان سخنها براند. فردوسی .تا افراسیاب بشکس