سرطان بحريدیکشنری عربی به فارسیخرچنگ , برج سرطان , خرچنگ گرفتن , جرزدن , عصباني کردن , عصباني شدن , باعث تحريک وعصبانيت شدن , ادم ترشرو , کج خلق
شرطانلغتنامه دهخداشرطان . [ ش َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ شرط. دو ستاره انددر برج حمل و آن هر دو بر شاخ وی است . و بجانب شمال ستاره ای است خرد و بعضی عرب این هر سه را منازل قمرگویند و اشراط نامند. (منتهی الارب ). شرطان یا شرطین ، دو ستاره ٔ کم نورتر از سه ستاره ٔ سر حمل . و آن منزل اول از منازل قمر
سرطانلغتنامه دهخداسرطان . [ س َ رَ ] (ع اِ) جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گنگی گویند. (غیاث ). جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گِنگچه گویند و رفتار آن گاهی راست باشد بطرف سر و گاهی کج بطرف عقب رفتار میک
سرطانفرهنگ فارسی عمید۱. (پزشکی) تکثیر بیرویۀ سلولها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافتهای مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت میشود؛ تومور؛ کنسر.۲. (نجوم) چهارمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۳. چهارمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با تیر؛ خرچنگ.۴. (زیستشناسی) [قد
سرطانلغتنامه دهخداسرطان . [ س َ رَ ] (ع اِ) جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گنگی گویند. (غیاث ). جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گِنگچه گویند و رفتار آن گاهی راست باشد بطرف سر و گاهی کج بطرف عقب رفتار میک
سرطانفرهنگ فارسی عمید۱. (پزشکی) تکثیر بیرویۀ سلولها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافتهای مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت میشود؛ تومور؛ کنسر.۲. (نجوم) چهارمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۳. چهارمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با تیر؛ خرچنگ.۴. (زیستشناسی) [قد
سرطانلغتنامه دهخداسرطان . [ س َ رَ ] (ع اِ) جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گنگی گویند. (غیاث ). جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گِنگچه گویند و رفتار آن گاهی راست باشد بطرف سر و گاهی کج بطرف عقب رفتار میک
مدار رأس السرطانلغتنامه دهخدامدار رأس السرطان . [ م َ رِ رَءْ سُس ْ س َ رَ ] (اِخ ) مداری که به موازات خط استوا و در شمال آن به فاصله ٔ 23 درجه و 27 دقیقه و 6 ثانیه بر روی کره ٔ زمین کشیده شده است . اشع
رأس سرطانلغتنامه دهخدارأس سرطان . [ رَءْ س ِ س َ رَ ] (اِخ ) رأس السرطان . رجوع به همین کلمه شود.
رأس السرطانلغتنامه دهخدارأس السرطان . [ رَءْ سُس ْ س َ رَ ] (اِخ ) محلی که محاذات اول برج سرطان واقع شده و منتها بعد آفتاب از خط استوا در طرف شمال این محل است و مطابق اول فصل تابستان و سوم تیرماه جلالی میباشد. (ناظم الاطباء). سر سرطان و نقطه ٔ انقلاب تابستانی . (از التفهیم مقدمه ص <span class="hl"