سه گانهلغتنامه دهخداسه گانه . [ س ِ ن َ /ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) کنایه از سه جام و پیاله ٔ شراب خوری . (برهان ). سه پیاله ٔ شراب که ثلاثه ٔ غساله گویند. (فرهنگ رشیدی ). || نغمه ٔ سوم و شعبه ٔحجاز. (غیاث اللغات ) . || سه تن . سه تا : و پ
سه گانهفرهنگ فارسی عمید۱. تشکیلشده از سه عضو؛ سهتایی.۲. [قدیمی] سه جام شراب که صبح بنوشند؛ ستا و ثلاثۀ غساله: ◻︎ غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانهٴ ایزد سهگانهای گیرد (نزاری: مجمعالفرس: ۱۶۲۶).