کوسهنگریshark watching, shark tourismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی طبیعتگَردی که در آن گردشگران به تماشای نحوۀ زندگی و رفتار کوسهماهیها در مناطق خاص میپردازند
شرغ شرغلغتنامه دهخداشرغ شرغ . [ ش َ رَ ش َ رَ / ش َ ش َ ] (اِ صوت ) بانگ بهم خوردن دو چیز. (یادداشت مؤلف ). شرق شرق . رجوع به شرق شرق شود.
شرق شرقلغتنامه دهخداشرق شرق .[ ش َ رَ ش َ رَ / ش َ ش َ ] (اِ صوت مرکب ) نام آواز زدن سیلی های سخت پیاپی . نام آواز کوفتن در بسختی و پیاپی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شَرَق و شرغ شرغ شود.
سیرکوبهلغتنامه دهخداسیرکوبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) هاون سنگی بزرگ است . (یادداشت بخط مؤلف ). جُواز. (فرهنگ اسدی ).
سیرکلغتنامه دهخداسیرک . [ رَ ] (اِ مرکب ) گیاهی که برگهای آن را چون در دست نرم کنند بوی سیر میدهد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 209).
سیرکلغتنامه دهخداسیرک . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 156 تن سکنه .آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، چغندر، بنشن و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).