خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپندین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سپندین
/sepandin/
معنی
= خردل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سپندین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sepandin = خردل
-
جستوجو در متن
-
سپندان
واژگان مترادف و متضاد
۱. خردل ۲. اسفند، سپند، سپندین ۳. دانه اسفند
-
خردل فارسی
لغتنامه دهخدا
خردل فارسی . [ خ َ دَ ل ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف السطوح . حشیشةالسلطان . صناب بری . تلسفی . (یادداشت بخط مؤلف ). خَرْفَق . خرفوف . خردل سپید. خرقوق . سپندین . سپندان . حاره . تراتیزک . شب خیزک . قردامن . کیکیر. کیکیش .