سکاتةلغتنامه دهخداسکاتة. [ س ُ ت َ ] (ع اِ) خاموشی دراز. || آنچه خاموش گرداند کسی را. (منتهی الارب ). رجوع به سکات شود.
شکوثیلغتنامه دهخداشکوثی . [ ش َ ثا ] (سریانی ، اِ) شکوثاء. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گیاهی است که بر درخت رود بی بیخ . (منتهی الارب ). رجوع به شکوثاء شود.
سیاکوتیفرهنگ فارسی عمیددرختچهای از تیرۀ گلسرخیان با شاخههای انبوه و خاردار و برگهای سبز تیره که گلهای آن در طب بهعنوان مقوی قلب و ضد تشنج بهصورت دمکرده یا پودر به کار میرود؛ کومار؛ کورچ؛ کویچ؛ مارخ؛ بلک؛ ولک؛ ولیک؛ سرخولیک؛ قرهگیله؛ سیاهالله.
شکوثاءلغتنامه دهخداشکوثاء. [ ش َ ] (سریانی ،اِ) شَکوثی ̍. تخم کشوث . (از ناظم الاطباء). شکوثی . (منتهی الارب ). به لغت سریانی تخم کشوث را گویند و آن تخمی است دوایی که سده ٔ جگر بگشاید. (آنندراج ) (برهان ) . رجوع به شکوثی شود.