سالت بریلغتنامه دهخداسالت بری . [ ] (اِخ ) قلعه ای است بفاصله 47 هزار و پانصدگزی در شمال مشرق بزی گنبد در علاقه ٔ پامیر خورد مربوط بحکومت بدخشان که بین 74 درجه و 14 دقیقه و <span class="hl" dir="
liquiditiesدیکشنری انگلیسی به فارسینقدینگی، سیالیت، تسویه پذیری، حالت میعان، قابلیت تبدیل به پول، ابگون پذیری
روانساز واکنشیreactive fluxواژههای مصوب فرهنگستانپودری با ترکیبات واکنشدهنده با قطعههای کار که در زمان گرمادهی به سیالیت فلز پرکن کمک میکند
سيولةدیکشنری عربی به فارسیسياليت , رواني بيان , سلا ست بيان , طلا قت لسان , قابليت تبديل به پول , تسويه پذيري , ابگون پذيري