سیتللغتنامه دهخداسیتل . [ س َ ت َ ] (ع اِ) بز کوهی . ج ، سیاتل . (مهذب الاسماء) (از فهرست مخزن الادویه ) (یادداشت بخط مؤلف ).
ستللغتنامه دهخداستل . [ س َ ] (اِ) ظرفی بزرگ با یک دسته که دوسوی آن بدو سوی ظرف پیوسته است . رجوع به سطل شود.
ممتاز هندیلغتنامه دهخداممتاز هندی . [ م ُ زِ هَِ ] (اِخ ) لاله سیتل داس . شاعر فارسی گوی هندی است . از اوست :دل خون شد و تا کی دهد دلدار آزار اینچنین یارب چه سازم چون کنم دل آنچنان یار اینچنین .(از تذکره ٔصبح گلشن ص 452).
کاراکالالغتنامه دهخداکاراکالا. [ کال ْ لا ] (اِخ ) یکی از امپراطوران روم قدیم که در 188 م . متولد شد و در 217 درگذشت . کاراکالا پسر سیتل سیوس سوروس بود و چون در سال 211 به امپراطوری رسید برادر خو