لغتنامه دهخدا
شادخواری . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) خوشحالی . فرح . عیش و نوش . شراب خوردن بی اغیار و مزاحمت . (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). شراب خوردن از روی شادی بی بیم و تشویش . (انجمن آرای ناصری ). معاش گذرانیدن بی زحمت و کدورت و تنگی . (برهان قاطع)