لغتنامه دهخدا
شاهورد. [ هَْ وَ ](اِ مرکب ) شادورد. شایورد. هاله و طوق و خرمن ماه . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). آن بخار که چون ابری گرد ماه در آمده باشد چون سپری . و گروهی سرایچه خوانند و تازیان هاله گویند. (از آنندراج ) : یکی همچون پرن در اوج خورشیدیکی چ