شبرغانلغتنامه دهخداشبرغان . [ ش ُ رُ ] (اِخ ) صاحب برهان گوید: در قدیم الایام نام شهر بلخ بوده و در این وقت نام قصبه ای است نزدیک به بلخ مشهور به شَبُرغان . اما قسمت نخست گفته ٔاو بر اساسی نیست . رجوع به شبورغان و شبرقان شود.
جان محمدقلیخانلغتنامه دهخداجان محمدقلیخان . [ م ُ ح َم ْ م َ ق ُ ] (اِخ ) امیر... وی حاکم شبرغان بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 398 شود.
بابا کوکلتاشلغتنامه دهخدابابا کوکلتاش . [ ] (اِخ ) (امیر...) امیری معاصر ابوالقاسم بابر: و در شبرغان لواء دولت امیرباباکوکلتاش سمت ارتفاع پذیرفت . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 54).
خان رباطلغتنامه دهخداخان رباط. [ رُ ] (اِخ ) قریه ای است که بفاصله ٔ 41 هزارگزی در جنوب شبرغان ولایت مزارشریف واقع و بین خط 65 درجه و 55 دقیقه و 18 ثانیه ٔ طول ا
ختن مستلغتنامه دهخداختن مست . (اِخ ) نام قریتی است به 28 هزار و پانصدگزی شرق تکزار حکومت سنگ چارک شبرغان از متعلقات ولایت مزارشریف . این نقطه بین خط 66 درجه و 31 دقیقه و <span class="hl" dir="lt
خانمیلغتنامه دهخداخانمی . [ ن ُ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 32 هزارگزی جنوب شرق حکومت درجه ٔ اول آنچه مربوط بحکومت کلان شبرغان و متعلق بولایت مزارشریف و واقع بین خط 66 درجه و 22 دقیقه و <spa